monthmy²پارت³

¹⁴:³⁰
ویو جیمین *

حوصلم سر رفته بود وقت کرم ریزی بود یونگی تو اتاق کارش بود به سمت اتاق رفتم و بدون در زدن وارد شدم

یونگی: صدبار گفتم در بزن
با دقت و حوصله داشت تایپ میکرد مثل وقتی بود که واسه صبحونه با دقت واسه جیمین لقمه میگیره و با حوصله بهش میده
جیمین رو کاناپه بقل دیوار دراز کشید و به یونگی خیره شد
همونقدر جذاب، هیچوقت یادش نمیاد روز اولی که دیدش چه شکلی بود، چه لباسی پوشیده بود اونروز بد مست بود

جیمین: ساعت چند میریم؟
یونگی: پنج
جیمین: چی بپوشم؟
یونگی: کمر باریکتو نشون نده، باز نباشه، خیلی جذبم نباشه
و جیمین دقیقا با گفتن اینا لباسی به ذهنش اومد ولی دقیقا برعکس چیزایی که یونگی گفت بود

یونگی: آههه، بلخره تموم شد
جیمین با صدای ناله یونگی چشماش گرد شد (بچم کرک و پرش ریخت)
یونگی: چیه؟ انتظار داری فقط اونموقع ها صدامو بشنوی؟
جیمین: نه والا
یونگی به سمت جیمین رفت و جیمین دست و پاهاشو دور گردن و کمر یونگی حلقه کرد و یونگی پسرکو بلند کرد و از فرصت استفاده کرد و همه جای پسرو لمس کرد، و لباشو گذاشت رو لباش و مک میزد
با همون پوزیشن از اتاق اومدن بیرون و یونگی جیمینو از خودش جدا کرد و گذاشت رو اپن و درازش کردو پایین تنه پسرکو به دی*کش چسبوند جیمین ناله ای کرد و همون لحظه چهارتا خدمتکار به همراه آجوما وارد حال شدن
یونگی و جیمین به آجوما نگاه میکردن و آجوما به اونا
جیمین: امم چیزه بخدا چیزی نبو...
آجوما: نبابا راحت باشین، ما اومدیم تمیز کاری بیاین بریم بالا، عه به چی نگاه میکنین آدم به حریم خصوصی دیگران احترام میذاره برین برین بالا ببینم
آجوما و خدمتکارا رفتن بالا تو اتاق *

یونگی: ادامه بدیم؟
جیمین: من اینجا معذبم
یونگی خنده ای کرد و
یونگی: خب، حالا که معذبی چیکار کنیم؟اتاق کار خوبه؟
جیمین: باشه

جا نمیشه بفرمایید کامنتا 🎀😌 اینم چایی و کیک☕🍰 نوش جان
دیدگاه ها (۷)

monthmy²پارت⁴

monthmy² پارت⁵

monthmy²پارت²

my month² پارت¹

¹⁸پارت²my month

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط